اشعار ولادت علی اکبر(علیه السلام)
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسه ای چون قند چیز دیگری ست
من اسیر تیغ ابرویم ولی
آنچه دل را کَند چیز دیگری ست
حرف بسیار است اما موی دوست
موقع سوگند چیز دیگری ست
نخل، تنها هم ثمر دارد ولی
میوه ی پیوند چیز دیگری ست
نیست فرقی بین فرزندان ولی
اولین فرزند چیز دیگری ست
اولین دلبند ارباب آمده
علت لبخند ارباب آمده
رود نه از راه دریا آمده
آسمان نه عرش اعلا آمده
من نوشتم ماه امشب سر زده
تو بگو خورشید فردا آمده
طاق کسری بر خودش لرزید و گفت
باز پیغمبر به دنیا آمده
«چون که صد آمد نود هم پیش ماست»
پس بگو امشب مسیحا آمده
خواب او را هم نمی بیند کسی
بسکه او مانند رؤیا آمده
آی مجنون کوری چشم حسود
کف بزن فرزند لیلا آمده
حُسن دلخواه بنی هاشم رسید
دومین ماه بنی هاشم رسید
آن که از نامش دوا برداشته
نسخه ی خود را به جا برداشته
من یقین دارم که خاک کربلا
از مزار او شفا برداشته
نه فقط حُسنش حجاز و کوفه را
سرزمین شام را برداشته
تیر مژگانش خطا هرگز نکرد
چون کمانش را خدا برداشته
در رگ او خون مولا می دود
از عموی خود وفا برداشته
کمتر از یک لشکر آید در مصاف
دشمن او را هوا برداشته
در دل لشکر زده در کربلا
کوفه را بانگ عزا برداشته
ای علمدارِ علمدار حسین
نیست مدح تو بجز کار حسین
بی تو هر قدّیس شیطان می شود
با تو نصرانی مسلمان می شود
روز محشر با پیمبر برنخیز
بِینتان جبریل حیران می شود
معتقد هستم که با چشم تو هم
عالم ایجاد سلمان می شود
گوشه چشمت نه لبی هم تر کنی
هر ستون انگور باران می شود
میوه ی عمر پدر آهسته تر
دارد اربابم هراسان می شود
گفت در پشت سرت بابای تو
ای به قربان قد و بالای تو
محسن عرب خالقی
****************
در بهاران چمن درست شود
عشق با سوخت درست شود
روی قلبم حسین بنویسید
تا عقیق یمن درست شود
به در کهف رفتن ما با
سگ لیلا شدن درست شود
عاقبت کار سالیان بعد از
رفتن و آمدن درست شود
سالیانی است کار این مردم
بین سینه زدن درست شود
خون دل خورده زهرا تا
چند تا سینه درست شود
وصف این طایفه که می آید
عشق در قلب من درست شود
به خدا شبه مصطفی کافی است
تا اویس قرن درست شود
علی اکبر شود هر آنکس که
از حسین و حسن درست شود
تا که پیغمبری شدیم همه
علی اکبری شدیم همه
پسران جلوه بیشتر دارند
همگی خصلت از پدر دارند
پدرانی که دل به حق دادند
مهر اولاد در جگر دارند
تاج شاهی است ارث باباها
شاه ها اکثرا پسر دارند
خانه ای که به آن پسر دادند
صدقه گیر پشت در دارند
همه ی خانواده ی زهرا
دور خود چند تا قمر دارند
نوه های عشیره حیدر
همه جنگاورند و سردارند
با علی این پسر بزرگ شده
که شبیه پدر بزرگ شده
دست لیلا بهار آورده
دامن افتخار آورده
اسدالله زاده این مادر
واقعا ذوالفقار آورده
به گداهای شهر مژده دهید
پسری سفره دار آورده
گفت ام البنین به لیلا که
فاتح کارزار آورده
هر کجا رو به سوی میدان برد
خصم رو به فرار آورده
عمه اش مشک و مجمر اسفند
دور این گاهواره آورده
عمه اش شادمان تر از همه است
یار، رو سوی یار آورده
دور گهواره اش عجب حالی است
جای مادر بزرگ او خالی است
ربنا ربنا کنیم همه
همه شکر خدا کنیم همه
حضرت شاهزاده آمده است
نیت کربلا کنیم همه
باید از خاک پاش برداریم
دل خود را بنا کنیم همه
علی اکبر حضور غرق خداست
خویش را مبتلا کنیم همه
دسته جمعی از این حسینیه
عزم پایین پا کنیم همه
کاش بودیم ظهر عاشورا
تا عبا دست و پا کنیم همه
آمده اشک حسرت ارباب
عرض تبریک حضرت ارباب
آمده سایه سرش باشد
آینه دار مادرش باشد
آمده وقت پیری ارباب
هر کجار رفت در برش باشد
آمده هر غروب، وقت نماز
مست الله اکبرش باشد
آمده تا رکاب عمه شود
هم نگهبان معجرش باشد
باورش هم نمیشود روزی
اربا اربا برابرش باشد
این تن قطعه قطعه قطعه شده
باورش نیست اکبرش باشد
بهتر این است زود برخیزد
فکر موهای خواهرش باشد
لخته خون از دهان او میریخت
روی دستش جوان او میریخت
محمد جواد پرچمی
****************
قلم امشب زمان تعظیم است
سجده آور که وقت تکریم است
غسل روحم به چشمه سار رجب
غسل روحت به آب تسنیم است
از چه ساکت نشسته ای برخیز
بهترین روز بین تقویم است
ساعت شادی دل ما با
شادی اهل بیت تنظیم است
آمد آئینه ی رسول الله
ای قلم باز وقت تقسیم است
نیمی از سیب عشق، پیغمبر
علی اکبر هم آن یکی نیم است
جمع پیغمبر و امام علی
از خدا آمدت سلام، علی
آی پیغمبر امام حسین
حضرت حیدر امام حسین
اولین بار بر لب تو رسید
بوسه ی نوبر امام حسین
دستهای تو بعد از این دارد
حکم بال و پر امام حسین
ننشستی بجز به رسم ادب
لحظه ای محضر امام حسین
قسم راست به جوانی مان
به علی اکبر امام حسین
ما گداییم و شاهزاده تویی
آنکه ما را نجات داده تویی
مثل زهرا عبادتت بوده
مثل حیدر شجاعتت بوده
به حسن رفته ای زمان کرم
مثل بابا سخاوتت بوده
شب میلاد، عموی سرو قدت
محو در قد و مقامتت بوده
«عَنهُمُ الرِّجس» در زیارت تو
حکم تثبیت عصمتت بوده
«اَوَلسنا عَلَی الحَقَت» بی شک
سندی بر بصیرتت بوده
بیش از این باید احترام شوی
شأنت این بود که امام شوی
نام تو کوه را تکان بدهد
روشنایی به آسمان بدهد
خط و مشیء تو ای جوان حسین
راه را یاد هر جوان بدهد
صبح روز دهم به مأذنه ها
با صدایت خدا اذان بدهد
پدرت نه امام تو باید
با فراق تو امتحان بدهد
داغت آن گونه بود که می رفت
پدر تو سه بار جان بدهد
موقع رفتنت، کنار تنت
وقت تشییع کردن بدنت
محسن عرب خالقی
ما را نظر دوست خدا باورمان کرد
با یک صلوات از دگران برترمان کرد
ذکر صلواتی که خدا هدیه به ماداد
ذکریست که همسفره پیغمبرمان کرد
هم سفره پیغمبر اکرم شدن ما
فیضی ست که دور و بری حیدرمان کرد
با حب علی عاشق زهرا شده ایم و
این عشق غبار قدم مادرمان کرد
خاک قدم فاطمه بودیم که بی بی
با نام حسن عاشق عاشق ترمان کرد
با عشق حسن بوده گرفتار حسینیم
این کار حسین است اگر نوکرمان کرد
سلطان شده باشیم غلام در اوییم
در اوج،کف پای علی اکبر اوییم
میلاد گل سرسبد شاه جهان است
خاک قدمش تاج سر اهل جنان است
شیرینی نام علی اکبر لیلا
نقل دهن مجلس شیرین دهنان است
ای لیلی لیلای حرم،خوش قد و بالا
نام تو شروعی ست که آغاز اذان است
گفتیم که میلاد علی روز پدر بود
گفتندکه میلاد تو هم روز جوان است
هم حیدر کراری و هم احمد مختار
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
پس حق بده از چشم تو کفار بترسند
تا پلک تو تیر وخم ابروت کمان است
تو جمع همه پنج تن آل عبایی
تو علت زیبا شدن مأذنه هایی
در روز ازل عشق و صفا رابه تو دادند
افسار همه ارض و سما را به تو دادند
عباس اگر که علی کرببلا شد
پیغمبری کرببلا را به تو دادند
با صوت اذان تو به داوود عیان شد
تا روز ابد اوج صدا را به تو دادند
از بسکه گره باز نمودی ز دل خلق
مانند حسن جود وسخا را به تو دادند
عیسای مسیح حرم آل محمد
بی واسطه معجون شفا را به تو دادند
در پیش تو خورشید چه افتاده می آید
پیراهن شه بر تن شهزاده می آید
ای روی تو چون روی پیمبر علی اکبر
هستی نوه ساقی کوثر علی اکبر
تولایق شمشیر علی بودی وهستی
باید بزنی بر دل لشگر علی اکبر
با واسطه شاگرد یدالله زمینی
از برکت عباس دلاور علی اکبر
شاگرد ابالفضل شدن فیض کمی نیست
شد ضربه تو ضربه حیدر علی اکبر
تیغ کج تو نعره یا فاطمه دارد
انداخته دورو بر تو سر علی اکبر
مشغول دعاگویی تو زینب کبراست
از جای بکن قلعه خیبر علی اکبر
هر کس که تو را دید به پای تو سر انداخت
بادیدن ابروی کج تو سپر انداخت
بی عشق تو هر قلب پریشان شده باشد
چون کاخ خرابیست که ویران شده باشد
اصلاً عجبی نیست که با نیمه نگاهت
یکباره گدا حضرت سلطان شده باشد
اصلاً عجبی نیست که دوروبری تو
باگوشه چشمان تو سلمان شده باشد
اصلاً عجبی نیست که هربنده گمراه
با صوت اذان تو مسلمان شده باشد
اصلاً عجبی نیست که این شاعر گمنام
با لطف شما صاحب دیوان شده باشد
اصلاً عجبی نیست که مخروبه قلبم
با لطف خدایی تو ایوان شده باشد
ما هرچه که هستیم گرفتار تو هستیم
صدشکر که عمریست بدهکار تو هستیم
ای کاش به ما نیزصفاتی برسانی
از لعل خودت یک صلواتی برسانی
اندر خم یک کوچه نشستیم بیایی
تا اینکه به ما راه نجاتی برسانی
ما تشنه یک جرعه ز چشمان تو هستیم
تا اینکه خودت آب حیاتی برسانی
خالی شده این دست خودت پربکن آقا
ای کاش به من نیز براتی برسانی
بالی بده تاکرببلایم برساند
ای کاش برات عتباتی برسانی
دلتنگ حریم پسر فاطمه هستم
ای کاش در این هفته آتی برسانی
بوی تو می آید به نظر وقت اذان است
این عطر گمانم ز نسیم رمضان است
بگذار که امسال سحر یار تو باشم
مهمان سر سفره افطار تو باشم
نگذار که یک عمر جدا از توبمانم
نگذار که یک عمر فقط بار تو باشم
نگذاراسیرغم دنیا شده باشم
بگذار که یک عمر بدهکار تو باشم
داروی طبیبان به خدا نیست دوایم
داروی من این است که بیمار تو باشم
بگذار درآن ماه، شب لیله قدری
یک ثانیه ای هم شده زوار تو باشم
آقا علی اکبر ارباب نظرکن
بگذار که من خادم در بار تو باشم
بگذار محرم برسد اذن بگیرم
بگذار شب هشتم امسال بمیرم
مهدی نظری
****************
موضوعات مرتبط: حضرت علی اکبر(ع) - ولادت،مدح
برچسبها: اشعار ولادت علی اکبر(علیه السلام) مهدی وحیدی